مسلم بیگ زاده

مسلم بیگ زاده

دفتر انشای من...
مسلم بیگ زاده

مسلم بیگ زاده

دفتر انشای من...

مدیریت به سبک ایرانی!

یه روز یه تیم قایقرانی ایرانی تصمیم می گیرد که با یک تیم ژاپنی در یک مسابقه سرعت شرکت کنند. هر دو تیم توافق می کنند که سالی یک بار با هم رقابت کنند.
هر تیم شامل 8 نفر بود.
در روزهای قبل از اولین مسابقه هر دو تیم خیلی خیلی زیاد تلاش می کردند که برای مسابقه به بیشترین آمادگی برسند.


روز مسابقه فرا می رسد و رقابت آغاز می شود. هر دو تیم شانه به شانه هم به پیش می رفتند و درحالی که قایقها خیلی نزدیک به هم بودند، تیم ژاپنی با یک مایل اختلاف زودتر از خط پایان می گذرد و برنده مسابقه می شود.




بازیکن های تیم ایران از این شکست حسابی ناراحت می شوند و با حالتی افسرده از مسابقه بر می گردند...

مسوولان تیم ایران تصمیم می گیرند کاری کنند که در رقابت سال آینده حتما پیروز بشند؛ برای همین یک تیم آنالیزور استخدام می کنند برای بررسی علل شکست و پیشنهاد دادن راه کارها و روشهای جدید برای پیروزی...

بعد از تحقیقات گسترده،‌ تیم تحقیق متوجه این نکته مهم شدند که در تیم ژاپن، 7 نفر پارو زن بوده اند و یک نفر کاپیتان...

و خب البته در تیم ایران 7 نفر کاپیتان بوده اند و یک نفر پارو زن ...!!!

این نتایج مدیریت تیم را به فکر فرو برد؛ مدیران تیم تصمیم گرفتند که مشاورانی را استخدام کنند که یک ساختار جدیدی را برای تیم طراحی کنند..

بعد از چندین ماه مشاوران به این نتیجه رسیدند که تیم ایران به این دلیل که کاپیتان های خیلی زیاد و پارو زن های خیلی کمی داشته شکست خورده، درپایان بررسی ها مشاوران یک پیشنهاد مشخص داشتند: ساختار تیم ایران باید تغییر کند !


از آن روز به بعد با ارائه راه کار مشاورین تیم ایران چنین ترکیبی پیدا کرد: 4 نفر به عنوان کاپیتان، 2 نفر یه عنوان مدیر، ‌1 نفر به عنوان مدیر ارشد و 1 نفر به عنوان پارو زن (!!!) علاوه بر این مشاورین پیشنهاد کردند برای بهبود کارکرد پارو زن، حتما یاید پاروزنی با صلاحیت و توانایی بهتر در تیم به کارگرفته شود!

و در مسابقه سال بعد تیم ژاپن با دو مایل اختلاف پیروز می شود ...!

بعد از شکست در دومین مسابقه، مدیران تیم که خیلی ناراحت بودند در اولین گام خیلی سریع پارو زن را از تیم اخراج می کنند، زیرا به این نتیجه رسیدند که پارو زن کارایی لازم را در تیم نداشته است.

اما در مقابل از مدیر ارشد و 2 نفر مدیر تیم خود قدردانی می کنند و جوایزی را به آنها می دهند، برای اینکه اعتقاد داشتند که آنها انگیزه خیلی خوبی را در تیم ایجاد کردند و در مرحله آماده سازی زحمات زیادی کشیده اند...



مدیران تیم ایران در پایان به این نتیجه رسیدند که تیم آنالیز که به خوبی به بررسی دلایل شکست پرداخته بودند، تیم مشاوران هم که استراتژی و ساختار خیلی خوبی برای تیم طراحی کرده بودند و مدیران تیم هم که به خوبی انگیزه لازم را در تیم ایجاد ایجاد کرده بودند ، پس حتما یکی از دلایل این شکست ها، ناکارامدی ابزار و وسایل استفاده شده بوده است (!!!) و برای بهبود کار و گرفتن نتیجه در مسابقه سال آینده باید وسایل استفاده شده در مسابقه را تغییر دهند، در نتیجه:
تیم ایران این روزها در حال طراحی یک " قایق " جدید است... !!

داوطلب!


مدیر و 10 نفر از کارکنانش از طناب بالگردی که در صدد نجات آنها بود، آویزان بودند. طناب آنقدر محکم نبود که بتواند وزن
هر یازده نفر را تحمل کند. کمک خلبان با بلندگوی دستی از آنها خواست که یک نفرشان داوطلب شود و طناب را رها کند. البته، داوطلب شدن همانا و سقوط به ته دره همان و به ظاهر کسی حاضر نبود داوطلب شود.
دراین هنگام، مدیر گفت که حاضر
است طناب را رها کند ولی دلش می خواهد برای آخرین بار برای کارکنان سخنرانی کند.او گفت: چون کارکنان حاضرند برای سازمان دست به هر کاری بزنند و چون کارکنان خانواده خود را دوست دارند و درمورد هزینه های افراد خانواده هیچ گله و شکایتی ندارند و بدون هیچ گونه چشمداشتی پس از خاتمه ساعت کار در اداره می مانند من برای نجات جان آنان طناب را رها خواهم کرد!به محض تمام شدن سخنان مشوقانه و تحسین برانگیز مدیر، کارکنان که به وجد آمده بودند شروع کردند به دست زدن و ابراز سپاسگزاری از مدیر!!

پانزده مین پست من ...

سلام به دوستان عزیز

ببخشید که خیلی دیر کردم ...

راستی... از اینکه بعضی ها رو ناراحت کرده بودم [به خاطر پست قبلی] معذرت می خوام

... فقط یه شوخی بود

اِ.اِ... داشت یادم میرفت

عید سعید فطر [گذشته] رو به همه تون تبریک میگم

بازم ببخشید که عیدی ندارم بدم

فقط یه پست جالب از یک سایت دارم که هنوز مزه اش نرفته





 

روزهای مدرسه ... !

 

طراح: مهناز یزدانی / 17 اردیبهشت 1385

 


بعضی وقتها آدم هر چقدر هم که لجباز باشه بزور مجبور میشه کاری رو که دوست نداره انجام بده. مثل رفتن به مدرسه...

 

 



خوب در همچین مواردی آدم دچار عقده های سر کوفته میشه و بالاخره این عقده ها یک جایی خودشونو بروز میدن دیگه...

 

tanbih02 (54k image)

 

 


البته این اعمال شنیع عواقبی هم در پی دارند...

tanbih01 (51k image)



خوب ادب کردن بچه های بی ادب جزو واجبات است!




از اونجا که ما موجود تادیب پذیری بودیم تا چند سالی ادب شدیم که از تمامی دست اندر کاران این امر خطیر کمال تشکر را داریم.

اما با ورود به دبیرستان هر چه این اساتید محترم رشته بودند پنبه شد و نامه اعمال ما با یک سری موارد رنگین تر شد...

ـ تفریح سالم در کوچکترین فرصت حاصله




ـ تفریح با ناظمین زحمتکش مدرسه




ـ اظهار محبت و دوستی به بعضی از عابرین محترمی که شانس عبور از زیر پنجره کلاس ما رو داشتند!




خوب بعد از اینهمه ماجرا آدم باید یک فکری هم واسه شب امتحانش بکنه دیگه... نه؟




 اما بعضی وقتها هر چقدر هم که زرنگ باشی تمهیداتت با شکست روبرو میشند و باید به فکر چاره افتاد... ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است...



خلاصه اینکه تادیب و تنبیه و تمهید روی بعضی از موجودات دو پا اثر نداره. خوب ما هم یکی از اوناییم.


باشد که به راه راست هدایت شویم



منبع: کتابچه کارتون آیناز

چهاردهمین پست من

سلام به دوستان

امروز چهاردهم مهر ... و چهاردهمین پست من !!!

امیدوارم که در این چند شب مارو فراموش نکرده باشین

 

این هم هدیه من بعد از چند روز ... تقدیم به شما

بهترین قسمتش رو رنگی کردم ... البته با اجازه خانوما

امیدوارم که خوشتون بیاد

 

اگر شوهر آدم برنامه نویس باشد ...

 

شوهر :سلام،من Log in کردم.

زن: لباسی رو که صبح بهت گفتم خریدی؟

شوهر : Bad command or File name.

زن: ولی من صبح بهت تاکید کرده بودم!

شوهر : Syntax Error, Abort, Retry, Cancel.

زن: خوب حقوقتو چیکار کردی؟

شوهر : File in Use, Read only, Try after some Time.

زن: پس حداقل کارت عابر بانکتو بده به من.

شوهر : Sharing Violation, Access Denied.

زن: می دونی، ازدواج با تو واقعا یک تصمیم اشتباه بود.

شوهر : Data Type Mismatch.

زن: تو یک موجود بدرد نخور هستی.

شوهر : By Default.

زن: پس حداقل بیا بریم بیرون یه چیزی بخوریم.

شوهر : Hard Disk Full.

زن: ببینم میتونی بگی نقش من تو زندگی تو چیه؟

شوهر : Unknown Virus Detected.

زن: خب مادرم چی؟

شوهر : Unrecoverable Error.

زن: و رابطه تو با رئیست؟

شوهر : The only User with Write Permission.

زن: تو اصلا منو بیشتر دوست داری یا کامپیوترتو؟

شوهر : Too Many Parameters.

زن: خوب پس منم میرم خونه بابام.

شوهر : Program Performed Illegal Operation, It will be Closed.

زن: خوب گوشاتو بازکن، من دیگه بر نمیگردم!

شوهر : Close all Programs and Logout for another User.

زن: می دونی، صحبت کردن باتو فایده نداره، من رفتم.

شوهر : Its now Safe to Turn off your Computer.

 

منبع: سایت آوای آزاد