ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
سه موش در سوراخی زندگی میکردند. یک روز تصمیم میگیرند بروند پیادهروی، اما ناگهان صدای گربهای آنها را میترساند و منصرف میشوند. بعد از مدتی یکی از آنها گوش میدهد تا مطمئن شود گربه رفته است. دیگر صدایی به گوش نمیرسد، اما صدای پارس سگی شنیده میشود. به این ترتیب خیال موشها راحت میشود و از سوراخشان بیرون میآیند. با کمال تعجب میبینند که گربه بیرون از سوراخ منتظرشان است و راه فراری ندارند. گربه هر سه آنها را میخورد و با خوشحالی میگوید: «چقدر خوب است که دوزبانه باشی».
جالب بودش
سلام


مطلب جالبی بود و خیلی پر مفهوم....ولی خیلی گربه نامردی بود
موفق باشید.
سلام
مطلب جالبی بود. البته دقیقا با همین عنوان و محتوا توی وبلاگم گذاشته بودم... البته خوشحالم که مورد توجهت قرار گرفت و شما هم اونو انتشار دادید. فقط یه سوال چرا منبعش رو تبیان نوشتید؟ در حالیکه از pws.blogsky.com بود...
+1
باز هم اینجا میام...
من هم امروز آپدیت کردم با یک میله بدون پرچم !
خوشحال میشم نظرتو بدونم...
"عظمت آدمای بزرگ از برخوردشون با آدمای کوچک مشخص میشه."
منتظرتم
سلام دوست عزیز
ممنون از نظرتون. اول اینکه باید بگم، خوشحالم که نظرمون شبیه همه.
اما در مورد لینک منبع!
ببخشید من نمی دونستم که این متن رو شما هم نوشتید. اما اگه رو کلمه تبیان کلیک کنید می بینید که این متن رو 2 سال پیش تبیان نوشته.
الان با موبایل چک می کنم، فردا سر فرصت میام تو بلاگتون.