رمان چشمهایش داستان یک زن است. زنی که خود در گفتگویی طولانی به محاکمه خود بر می خیزد و طوفان زندگیش که خود و بسیاری را برباد داده به تصویر می کشد.ظاهر سیاسی اثر شاید فقط پیراهنی بر داستان اصلی است که به کاوش در ذهن و روان فرنگیس می پردازد. مدیر مدرسه نقاشی که به دنبال راز چشمهای آخرین تصویر استادی می گردد، حال فقط ابزاری برای عقده گشایی زن می شود. زنی که فرشته و شیطان را یکجا با هم در وجودش دارد ولی قادر به کنترل خود نیست. او چون برگی در تندباد زندگی به هر سوی می رود و خطی بر دلی می اندازد. اما همین دوگانگی و نوسان روحی درد و عیب بزرگ اوست. او عشق را به ابزاری برای انتقام از دنیا به خاطر این ناتوانی می کند و دلهای زیادی را درهم می شکند. او از خود می گریزد و به توهم پناه می برد تا دردش را پنهان سازد. او همه را متهم می کند اما خود متهم ردیف اول است. تابلو همچون سند جرمش بر روحش سنگینی می کند و او را از هم می درد و این بهانه ای برای نابودی آن است اما در پایان گفتگو با مدیر او در می یابد حتی با نابودی این تابلو چشمهای واقعی که سند اصلی است باقیست و درد او پایان ناپذیر می نماید.

نویسنده به خوبی از حاشیه روی و تحلیل سیاسی بی مورد وقایع گذشته و کنه داستان را ارائه داده است. هرچند شاید اگر داستان را بدور از بعضی فضاها و تاریخها در فضایی بی زمان ارائه می کرد کار بهتر هم از آب در می آمد. اما این چیزی از ارزش یک اثر مهم و مؤثر داستانی که در تاریخ ادبیات معاصر جایگاهی بزرگ دارد نمی کاهد.
نویسنده بخوبی و زیبایی داستان را با الهامی عمیق از اثر ماندگار و بیبدیل اسکار وایلد یعنی تصویر دوریان گری و با همان واکاوی روحی و همان زبان ساده اما سلیس و همان شخصیت پردازی دقیق اما ملموس به تصویر کشیده است. نویسنده در بخشهایی که در فرانسه می گذرد کاملاً تحت تأثیر و ملهم از آثار نویسندگان مهم دهه های پنجاه و شصت فرانسه که به نوعی موج نوی ادبیات فرانسه بودند قرار دارد. البته فضاهای ایرانی اثر هم بسیار به سبک خاصی که در دهه سی و چهل شمسی با آثار نویسندگانی چون هدایت، آل احمد، ساعدی، دانشور، چوبک و گلشیری و در دهه های بعد با نویسندگانی چون احمد محمود و مدرس صادقی ادامه یافت تناسب دارد.
پ.ن: چند ماه پیش، یه مطلب نوشتم که تو اون پست آهنگ قدیمی (سال 1358) سیاوش قمیشی، فرنگیس رو گذاشتم. یکی از دوستان تو نظراتش (کامنتاش) اشارهای به این رمان زیبا و خواندنی کردند.
منم تصمیم گرفتم یه پست از پستام رو به این رمان اختصاص بدم، اما با یه سد به این هوا برخوردم، اونم فیلترین بود. در کل یه جورایی بیخیالش شدم.
اما بالاخره امروز با عبور از این سد تونستم یه سری مطلب و همچنین کتابش رو گیر بیارم.
گذاشتم تو هاست خودم، هم فیلتر نیست و هم اینکه راحتتر دانلود میشه.
میتونید این رمان رو تو دو بخش (بخش اول و بخش دوم) دانلود کنید.
لینک دانلود کتاب چشمهایش / نویسنده بزرگ علوی
خیلی دوست دارم بخونمش
خیلی
سلااااااااااااااام
چقدر به چشم گیر دادیدا!!!!
اما بدون شوخی نباید رمان بدی باشه ما تا حالا نخوندیم ولی در اولین فرصت دانلودش میکنیم
شما تا حالا خودتون خوندین؟؟؟
ارزش خوندن داره ؟؟؟؟؟
خوشبخت نگاه خداست...
دعایت میکنم خداوند هرگز چشم از تو بر ندارد....
من گیر ندادم، همین جوری خودش به ذهنم خورد.
اون یکی پستم که در مورد چشم بود، بداهه بود. شب حوالی ساعت 1، 1 و نیم بود که به ذهنم خورد. همون آهنگ از کنار ذهنم عبور کرد و منم بدون معطلی گوشیم رو برداشتم و اون پست رو نوشتم، اما این یکی دیگه اسم یه رمانه! تقصیر من نیست دیگه.
خودم کامل نخوندمش. دارم میخونمش.
چشمهایش را دو سال پیش خوندم . اما بر خلاف اون همه تعریفی که ازش شنیده بودم چیزی نداشت که من رو جذب کنه .
فکر می کنم بعضی اثار هستند که تاریخ انقضاء دارند . شاید چشم هایش در زمانی که به چاپ رسیده بوده اثری بی بدیل در عالم ادبیات اون روز شمرده می شده اما فکر نمی کنم اثری باشه که بتونه با اثار امروزی برابری کنه .
البته اثار جلال و صادق رو باید از این دایره بیرون کشید .
این ها البته نظر شخصی منه که می تونه درست هم نباشه .
این اتفاق در مورد فیلم ها هم می افته فیلم هایی که الان اون رو کلاسیک و با ارزش می دونن به خاطر برتری شون نسبت به امکانات و زمان خدشون هست .یعنی قدمت هست که بهشون ارزش می ده .
...................
یه فیلم هم به اسم چشمهایش از روی داش اکل ساخته شده به کارگردانی فرامرز قریبیان و نویسندگی مسعود جعفری جوزانی .فیلم جالبی نیست یادمه همون سال اکرانش جایی نوشته بود نویسنده یه تیر دو نشون کرده هم ادای دین به داش اکل و هم چشم هایش بزرگ علوی
سلام.
ممنون از خلاصه و تحلیل خلاصه ای که از داستان دادی. حدود یک ماه پیش بطور تصادفی فایل موبایل این رومان رو پیدا کردم و خوندم. خدارو شکر که خونده بودمش و گرنه الان خیلی می خورد تو ذوقم.