مسلم بیگ زاده

مسلم بیگ زاده

دفتر انشای من...
مسلم بیگ زاده

مسلم بیگ زاده

دفتر انشای من...

پنج ‌سنت‌ بسیا‌ر ‌عجیب ‌و ‌غر‌یب ‌هند‌و‌ها

ساتی

ساتی یک مراسم تشیع جنازه در میان برخی از جوامع هندو است که در آن، زنی که به تازگی بیوه شده است، یا به طور داوطلبانه یا با اجبار، باید در توده هیزمی که برای سوزاندن جسد شوهرش تهیه شده است، قربانی شود و در کنار شوهر متوفی خود در آتش بسوزد. این شیوه در هند مدرن، به ندرت دیده شده و انجام می شود.

 

مراسم خرچنگ

در شهر گُجرات هند، در اواسط ماه ژانویه، در مناسبت ماکار سانکراتی، صدها نفر از پیروان هندو در صف های طولانی می ایستند تا خرچنگ را به عنوان قربانی به خدا اهدا نمایند؛ این کار در معبد الهه شیوا انجام می گیرد. این یک مراسم بسیار قدیمی است. افراد اهداکننده بر این باورند که تقدیم خرچنگ به خداوند، آرزوهای آنها برآورده می شود.

 

سنّت خاکسپاری

یکی دیگر از سنّت های عجیب و غریب هندی ها، دفن کردن کودکان معلول زنده تا گردن به مدّت شش ساعت، در طول خورشید گرفتگی می باشد. هندوها می گویند که انجام این کار برای خنثی کردن اثرات سوء ناشی از خورشید گرفتگی می باشد.

 

تائیپوسام

یک فستیوال تامیلی است که توسط هندوها در ماه تامیل تایلندی (ژانویه- فوریه)، جشن گرفته می شود؛ این فستیوال همچنین توسط هندوهای غیر هندی که ساکن سریلانکا، مالزی، و آفریقای جنوبی، جشن گرفته شده و برگزار می گردد. تائیپوسام، به خدای هندو موروگان، پسر شیوا و پارواتی، اختصاص دارد. در روز تائیپوسام، اغلب هدایا میوه و گُل و به رنگ های زرد و نارنجی می باشد- رنگ های مورد علاقه خدا موروگان. افراد حاضر در فستیوال لباس هایی به این رنگ ها می پوشند و برخی برای خدمت به خداوند، بدن خود را شکنجه می دهند.

 

آیینی عجیب برای درمان

در بخش هایی از کشور هندوستان، این سنّت توسط رهبران مذهبی هندو انجام می شود تا کودکانی را که مبتلاء به بیماری های جزئی مانند سرماخوردگی، تب و غیره، می باشد را درمان نمایند. پلیس هند، هر سال تعدادی را به خاطر اجرای این سنّت دستگیر می کند. این آیین عجیب و غریب، برای بیش از 500 سال است که در هندوستان انجام می شود.

3 سوال اساسی از مسئولین در مورد حضور زنان کره‌ای در ورزشگاه آزادی

همان طور که دیدید و شاید هم ندیدید و شنیدید! در بازی ایران و کره جنوبی، بانوان کره ای با خیال راحت در استادیوم آزادی حضور داشته و تیم مورد علاقه ی خودشان را تشویق می کردند.

سوال اساسی اول: چرا بانوان کره ای حق دارند بیایند استادیوم و فوتبال را از نزدیک ببینند؟!

پاسخ احتمالی اول: چون بانوان کره ای به زبان فارسی تسلط ندارند و اگر یک وقت داور بد قضاوت کرد یا تماشاگران هوس کردند از خجالت بازیکنان و مربی تیم حریف در بیایند و از خانواده داور یا بازیکنان تیم حریف یادی کردند(!) آنها متوجه نمی شوند!

پاسخ احتمالی دوم: کره ای ها کلاً زنان و مردانشان شبیه هم هستند و در نتیجه فرقی نمی کند که طرف خانم باشد یا آقا! ... البته شاید همین شباهتشان باعث شده کسی متوجه نشود اینها خانوم هستند و آنها بتوانند وارد استادیوم شوند!

پاسخ احتمالی سوم: اینها خارجی هستند! نمی فهمند! باور کنید دم در استادیوم 20 دقیقه داشتیم برایشان توضیح می دادیم که ورود خانم ها به ورزشگاه ممنوع می باشد، اما متوجه نمی شدند! و آخرش هم آمدند تو! در میان نیروهایمان خانم نداشتیم که بتوانیم این بانوان کره ای را گرفته و نگذاریم بروند داخل! نکند توقع داشتید ما خودمان ... ای بابا!

پاسخ احتمالی چهارم: اتفاقاً به آنها گفته شد نمی توانند وارد ورزشگاه شوند اما آنها گفتند: "ما که جومونگ و یانگوم می دیم بهتون، بذاریم بریم؟!" و ما هم ترسیدیم دیگر به ما فیلم و سریال کره ای ندهند و اجازه دادیم بروند داخل!

پاسخ احتمالی پنجم: چون آنها مهمان هستند و ما مهمان نواز!

سوال اساسی دوم: یک بانوی ایرانی اگر بخواهد وارد ورزشگاه شود و فوتبال را از نزدیک ببیند بایستی چی کار کند؟!

پاسخ احتمالی اول: اول برود کره! بعد زبان کره ای بیاموزد! و بعد خودش را یک بانوی کره ای جا بزند و وارد استادیوم شود!

پاسخ احتمالی دوم:  استادیوم میآن چی کار؟! مگه تلویزیون چش هست؟! از همون تلویزیون ببینن خب!

پاسخ احتمالی سوم: برود فوتبال بانوان ببیند!

پاسخ احتمالی چهارم: برود مهمان شود!

سوال اساسی سوم: با توجه به اینکه عباسی (وزیر ورزش و جوانان) در مورد تذکر نماینده مردم تهران درباره عدم رعایت شئونات بانوان کره ای در ورزشگاه آزادی گفت: "حضور بانوان کره ای دست ما نبود و آنها مهمان بودند." کلاً کدام نظریه صحیح است؟!

نظریه اول: شانس آوردیم این بازی در تابستان و اوج گرمای هوا برگزار نشد!

نظریه دوم: خوب شد با کره بازی داشتیم و این مهمان ها کره ای بودند، اگر با یک تیم اروپایی بازی داشتیم معلوم نبود این مهمان ها از مهمان نوازی ما چه سواستفاده هایی که نمی کردند!

نظریه سوم: آقای عباسی کلاً خیلی مهمان نواز هستند و پیش از این هر وقت میهمان به منزلشان می آمده و بچه میهمان اقدام به شکستن تلویزیون و ... می کرده هیچی نمی گفتند! چون "آنها مهمان بودند!"؛ همه ی ما بایستی مهمان نوازی را از ایشان بیاموزیم!

نظریه چهارم: میهمان هر کاری دلش بخواهد می تواند انجام دهد!

دنیای طوفان

~ طوفان / آلبوم: بله بله / ترانه: دنیا ~

دنیا تو دنیایی نگفتیم برامون زندون باش

ما از تو دلتنگیم با ما بیش از این مهربون باش

 

چشما اشک آلود رو لب ها خنده

میکشه ما رو غم آینده آه آینده

 

دنیا در آغوشت ما یک قطره از یک دریاییم

دنیا خسته ایم ما فقط آرامش را میخواهیم

بار غم سنگینه دلامون غمگینه

از تو یک محبت برامون تسکینه

 

برای دانلود آهنگ دنیا لطفاً کلیک کنید

DOWNLOAD کیفیت 128

DOWNLOAD کیفیت 48

اجرای زنده محسن یگانه

محسن یگانه / آلبوم رگ خواب / آهنگ عذاب


حالا که امید بودن تو در کنارم ، داره میمیره

منم و گریه ی ممتد نصفه شبو دوباره دلم میگیره

حالا که نیستی و بغض گلومو گرفته ، چجوری بشکنمش

بیا و ببین دقیقه هایی که نیستی ، اونقده دلگیره ، که داره از غصه می میره!


عذابم میده این جای خالی، زجرم میده این خاطراتو

فکرم بی تو داغون وخسته اس ، کاش بره از یادم اون صداتو


منمو این جای خالی که بی تو هیچوقت پر نمیشه

منمو این عکس کهنه که از گریه ام دلخور نمیشه

منمو این حال و روزی که بی تو تعریفی نداره

منمو این جسم تو خالی که بی تو هی کم میاره


تا خوابتو میبینم میگم شاید وقتش رسیده

بی خوابی میشینه توی چشمام مهلت نمیده

نه!دوباره نیستی تو شعارم حرفی واسه گفتن ندارم

دوباره نیستی و بغض گلوم میگره ، بغض کم میاره


دانلود اجرای زنده آهنگ عذاب از آلبوم رگ خواب (قشم)

DOWNLOAD

دانلود اجرای زنده آهنگ بخند از آلبوم حباب [آلبوم جدید] (قشم)

DOWNLOAD

انواع زن، در لباس‌های مختلف!!!

امروز میخوام چندتا عکس (کاریکاتور) از زنان جامعه‌(ی ما) براتون بذارم.

البته یه جورایی این پست تکمیل کننده پت قبل‌تر هست.

امیدوارم که دختران و زنان فهم‍یده و فرهیخته بهشون برنخوره 


واسه دیدن بقیه عکسا، لطفا بر روی ادامه مطلب کلیک کنید

ادامه مطلب ...

دوست دختر چیست؟

دوست دختر چیست؟

دوست دختر؛ موجودی زنده و بسیار زیبا که با مشخصه‌های زیر شناسایی آن به راحتی امکان پذیر است:

- مانتو جین کوتاه و تنگ؛

- شلوار از این کوتاها؛

- سایه چشم بنفش (که با رنگ جیغشان ست باشد)؛

- ابروی تراشیده و تاتو شده؛

- لنز زیبایی آبی یا سبز؛

- زلف طلایی مش شده!!!

هر جا از اینا دیدید بدانید دوست دختره و ناموس کسی است! پس چشمتان را درویش نموده و رد شوید تا زنگ نزده به دوست پسرش و او نیز بیاید شکمتان را سفره نماید!!!

این موجودات دوست داشتنی غالباً کنار خیابان‌ها، در کافی شاپ‌ها و پارک‌ها به وفور یافت می‌شوند.

برای به دست آوردن دوست دختر به موارد زیر نیاز دارید:

- یک عدد کاغذ A4

- یک عدد خودکار


طرز تهیه: ابتدا خودکار را بر میداریم و یک عدد ۵ خیلی بزرگ روی کاغذ می‌رسمیم (یعنی رسم می‌کنیم) سپس کاغذ را 180 درجه می‌چرخانیم تا نوک ۵ به طرف پایین باشد، سپس یک پاره خط اوریب روی این ۵ نگون بخت مادر مرده‌ی واژگون شده می‌کشیم و روی نوک بالایی پاره خط یک عدد هشت کوچک می‌کشیم که مثلاً تیره! سپس زیر آن می‌نویسیم:

به خدا تو تنها عشق منی (فقط مواظب باشد خدا نزند توی کمرتان)

حالا کار شما کامل شده آن را با یک شاخه گل صورتی تقدیم یکی از آن موجودات کنید. به احتمال زیاد اینی که کشیدید تأثیر به سزایی در تحریک احساسات و عواطف جنس لطیف دارد البته احتمال های دیگری نیز وجود دارد مانند:

- در آوردن لنگه کفش توسط جنس لطیف؛

- جویده شدن خرخره ی شما توسط جنس لطیف؛

- زنگ زدن به 110 توسط او؛

- جیغ زدن؛

- نثارکردن به روزترین فحش های خواهر مادری و...

این دیگر با شانس شما رابطه ی مستقیم دارد

این موجود زیبا بسیار احساسی بوده و پس از بدست آوردن او بسار باید مواظبش بود تا خدای نکرده احساساتش جریحه دار نشود و سعی کنید با ملایمت زیاد با او رفتار کرده تا عشق را تجربه کنید.

نیما یوشیج

نیما یوشیج 

 

 

زندگینامه

نیما یوشیج که نام اصلی اش علی اسفندیاری بود در سال 1276 شمسی در روستای یوش مازندران چشم به جهان گشود. پدرش ابراهیم خان نوری از راه کشاورزی و گله داری روزگار می گذرانید. ایام کودکی اش را در روستای خود به تحصیل پرداخت و از آنجا به تهران آمد تا در دبیرستان سن لویی که یک مؤسسه متعلق به هیات کاتولیک رمی بود به تحصیل ادامه دهد. در این مدرسه یکی از معلمین وی نظام وفا بود که در اثر تشویقهای او به سرودن شعر روی آورد. او زبان فرانسه را به خوبی فرا گرفت و با ادبیات اروپا آشنا شد. محمدرضا عشقی در روزنامه قرن بیستم بخشی از شعر افسانه نیما را منتشر کرد. نیما در سال 1317 شمسی جزو گروه کارکنان مجله موسیقی، مجله ماهانه وزارت فرهنگ در آمد. وی یک سلسله مقاله در این مجله نوشت و در آنها نظرات فیلسوفان را در خصوص هنر و تأثیر آثار اروپایی را در ادبیات بعضی از ممالک شرقی مورد بررسی قرار داد. او در سال 1328 ه.ش. در روابط عمومی و اداره تبلیغات وزارت فرهنگ مشغول به کار شد و بالاخره در سال 1338 شمسی در تجریش تهران دار فانی را وداع گفت.

 

ویژگی سخن

نیما در نتیجه آشنایی با زبان فرانسه، با ادبیات اروپایی آشنا شد و ابتکار و نو آفرینی را از این رهگذر کسب کرد. او یکی  از پایه های رهبری سبک نوین گردید و در این راه تلاش و سعی زیادی نمود. اشعار نخستین او با اینکه در قالب اوزان عروضی ساخته شده از مضامین نو و تخیلات شاعرانه برخوردار است که در زمان خود موجب تحولی در شعر گردید. نیما در آثار بعدی خود اوزان شعر عروضی را می شکند و شعرش را از چارچوب وزن و قافیه آزاد می سازد و راهی تازه و نو در شعر می آفریند که به سبک نیمایی مشهور می گردد.

 

معرفی آثار

از آثار او عبارت است از: شعر من، ماخ لولا، ناقوس، شهر صبح شهر شب، آهو و پرنده ها، دنیا خانه من است، قلم انداز، نامه های نیما به همسرش، عنکبوت، فریادهای دیگر، کندوهای شبانه، حکایات و خانواده سرباز، آب در خوابگه مورچگان، در سال 1364 مجموعه ای کامل از آثارش منتشر شد.

 

گزیده ای از اشعار

قو

صبح چون روی می گشاید مهر

روی دریا سرکش و خاموش

می کشد موجهای نیلی چهر

جبه ای از طلای ناب به دوش

 

صبحگه سرد و تر  در آن دمها

که ز دریا نسیم راست گذر

گل مریم  به زیر شبنمها

شستشو می دهد بر و پیکر

صبحگه، کانزوای وقت و مکان

دلرباینده است و شوق افزاست

بر کنار جزیره های نهان

آن چنان که از گلی دسته

پیش نجوای آبها تنها

وسط سبزه خزه بسته

تنش از سبزه بیشتر زیبا

می دهد پای خود تکان، شاید

که کند خستگی ز تن بیرون

بالهای سفید بگشاید

بپرد در برابر هامون

بپرد تا بدان سوی دریا

در نشیب فضای مثل سحر

برود از جهان خیره ما

بزند در میان ظلمت پر

برود در نشیمن تاریک

با خیالی که آن مصاحب اوست

در خط روشنی چو مو باریک

بیند آن چیزها که در خور قوست

لک ابری که دور می ماند

موجهایی که می کنند صدا

وندر آنجا کسی نمی داند

که چه اشکال می شوند جدا

لیک مرغ جزیره های کبود

در همین دم که او به تنهایی

سینه خالی ز فکر بود و نبود

می کند فکرهای دریایی

نظر انداخته سوی خورشید

نظری سوی رنگهای رقیق

با تکانی به بالهای سفید

بجهیده است روی آب عمیق

بر خلاف تصور همه او

شاد و خرم به دیدن آب است

گر کسی هست یا نه ناظر تو

قو در آغوش موجها خواب است

 

می تراود مهتاب

می تراود مهتاب

می درخشد شبتاب

نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک

غم این خفته چند

خواب در چشم ترم می شکند

نگران با من ایستاده سحر

صبح می خواهد از من

کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را بلکه خبر

در جگر لیکن خاری

از ره این سفرم می شکند

نازک آرای تن ساق گلی

که به جانش کشتم

و به جان دادمش آب

ای دریغا به برم می شکند

دستها می سایم

تا دری بگشایم

بر عبث می پایم

که به در کس آید

در و دیوار به هم ریخته شان

بر سرم می شکند

می تراود مهتاب

می درخشد شبتاب

مانده پای ابله از راه دور

بر دم دهکده مردی تنها

کوله بارش بر دوش

دست او بر در می گوید با خود

غم این خفته چند

خواب در چشم ترم می شکند

 

 

خانه ام ابری است

خانه ام ابری است

یکسره روی زمین ابری است با آن

از فراز گردنه، خرد وخراب و مست

باد می پیچد

یکسره دنیا خراب از اوست

و حواس من

آی نی زن، که تو را آوای نی برده است دور از ر، کجایی؟

خانه ام ابری است اما

ابر بارانش گرفته است

در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم

من رو به آفتابم

می برم در ساحت ذریا نظاره

و همه دنیا خراب و خرد از باد است

و به ره، نی زن که دایم می نوازد نی، در این دنیای ابر اندود

راه خود را دارد اندر پیش

RVP


فصل قبل (12-2011) لیگ انگلیس، یکی از بهترین فصل‌های رابین فن پرسی بود و با اینکه آرسنال، ضعیف‌ترین آرسنال چند دهه اخیر بود اما با گل‌های رابین فن‌پرسی تونست با کسب رتبه سوم به صورت مستقیم به لیگ قهرمانان اروپا بره.

تو اون فصل رابین هم تونست عنوان بهترین فوتبالیست سال لیگ انگلیس رو از آن خودش کنه و هم چنین بهترین فوتبالیست لیگ از نظر منتقدان، روزنامه‌نگاران و نویسندگان و اینکه جایزه بهترین گل‌زن لیگ با 30 گل زده.

رابین که می‌دید سال‌های آخر فوتبالیش رو سپری می‌کنه (البته حرفه‌ای) تصمیم گرفت تیمش رو عوض کنه و بره به تیمی که بتونه حداقل یه جام معتبر تو افتخاراتش داشته باشه.

بعد از کلی کش و قوص بالاخره رابین از آرسنال رفت و راهی رقیب گذشته‌های نه چندان دور آرسنال یعنی منچستر یونایتد شد.

الان رابین فن پرسی بازیکن منچستر حساب می‌شه و براش آرزوی موفقیت می‌کنم.

چند تا عکس از رابین تو لباس منچستر گذاشتم ادامه مطلب.

هر کی دوست داشت بره و نگاشون کنه.


برای دیدن تصاویر در ادامه مطلب لطفاً اینجا را کلیک کنید.

ادامه مطلب ...

در بسته...

امروز یکم تو دانشگاه کار داشتم واسه همین صبح زود با عجله رفتم دانشگاه.

تو محوطه دانشگاه دیدم چندتا پسر و دختر نشستن و با خیال راحت گل می‌گفتن و گل می‌شنفتن

شاید اتفاق عجیبی نباشه اما تو دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام خیلی عجیبه!

آخه به زن و شوهرها هم اجازه نمی‌دن کنار هم بشینن و یا قدم بزنن

بگذریم...

همین که رسیدم دم در ورودی ساختمون اداری، دیدم قفل قفل بود

اول گفتم شاید چون دیشب شب احیا بوده، به کارمندا این اجازه رو دادن ساعت 10 به بعد بیان

اما من خیلی کار داشتم و نمی‌تونستم تا ساعت 10 وایسم؛ واسه همین دوباره برگشتم ولی این بار یه چیز عجیب‌تر دیدم... 

همین که چشمم بهش خورد همه چیز رو تا آخر رفتم. 

کارمندای محترم دانشگاه رفتن خونه استراحت کنن. طفلکیا تو این گرما و زبون روزه نمی‌تونن بیان سر کار آخه...

خواب گران مسئولان؛ «سیما» از المپیک جا ماند!

علیرغم وعده های قبلی درخصوص پوشش سراسری بازیهای المپیک لندن و اظهار نظر مسئولان ارشد سیما در زمینه خریداری امتیاز پخش تلویزیونی زنده مسابقات، تحرک خوبی را شاهد نیستیم.
در حالیکه شبکه های ماهواره ای تمام مسابقات را پوشش داده و کشورهای همجوار از جمله امارات، چند شبکه اختصاصی را به اجرای زندة مسابقات اختصاص داد ه  اند، تلویزیون و مسئولان در خواب گران به سر می برند! معلوم نیست این همه لشکر «سلم و تور» که از سوی تلویزیون به  لندن اعزام شده اند، مسئولیتشان چیست؟ دو مقام برای تفرج و رفع خستگی به لندن رفته اند یا مسئولیت پوشش مناسب مسابقات را دارند؟
جالب آنکه چند شب پیش، مسابقات روز اول خانم الهه احمدی (تیرانداز ما) با گزارش آقای خراسانی روی آنتن رفت!!
یکی از همکاران خوش ذوق ما (روزنامه اطلاعات) میگفت: ا ین آقای خراسانی مثل نفرات ذخیرة تیم فوتبال می ماند که در مواقع مقتضی، لحظاتی نوبت به او می رسد تا جبران مافات نماید. عجیب تر آنکه، تنی چند از همکاران مطبوعاتی هم موقتاً به صحنه فرا خوانده شده تا غیبت سفر کرده ها بهتر احساس شود.
باید از مسئولان پرسید چنانچه امتیاز تمام مسابقات لندن را خریداری کرده اید، چرا مردم و علاقه مندان ورزشی را از دیدن زنده رقابتها محروم می کنید؟ بعضی مواقع هم تلویزیونی ها، مسابقات تمام شده را تحت عنوان «پخش زنده» به خورد مردم می دهند!! غافل از آنکه این رقابت  دقایقی قبل توسط گزارشگران رادیو پوشش داده شده و نتیجه اش مشخص شده است!!
کشورهای حوزة خلیج فارس که خیلی هم حرفه ای عمل نمی کنند، از ابتدای مسابقات المپیک، چند کانال تلویزیونی را به پخش بدون صدا و گزارش رقابتها اختصاص داده و بدین شکل کل مسابقات رشته های المپیکی را پوشش داده اند، اما معلوم نیست چرا علاقمندان ورزش را ا ز دیدن این همایش بزرگ ورزش جهان محروم می کنیم.
در این چند روزه تصاویر رشته های سوارکاری، ژیمناستیک، جودو، شنا و پرش ها، بوکس، شمشیربازی و تنیس کمتر روی آنتن رفته یا اصلاً پخش نشده است. تعدادی از رشته های مورد نظر که برای دقایقی روی آنتن رفته به حضور ورزشکاران کشورمان اختصاص داده شده که بارها تکرار شده ا ست.
امیدواریم در روزهای باقیمانده شاهد تغییر نگاه مسئولان سیما باشیم و پخش کامل مسابقات زیبا و دیدنی رشته های دو و میدانی، تکواندو، کشتی آزاد و فرنگی، والیبال، بسکتبال، هندبال و ژیمناستیک را که از جذابیت خاصی برخوردار است از مردم دریغ نکنیم. به ویژه رشته هایی که در آن قهرمانان و ورزشکاران نام آشنای ورزش جهان در آن حاضر هستند.

منبع: ویژه نامه دنیای ورزش / روزنامه اطلاعات